پیشینه نوروز در ایران باستان
نوروز در ایران باستان به پیشینه، مراسم و رویدادهای مربوط به نوروز در ایران باستان میپردازد. قدمت نوروز و وجود این جشن به زمانهای پیش از شکلگیری ایران و قبل از دوره مادها و هخامنشیان برمیگردد، ولی نام آن در اوستا نیست. از سه هزار سال پیش از میلاد، در آسیای میانه و آسیای غربی دو عید، رواج داشتهاست، عید آفرینش در اوایل پاییز و عید رستاخیزی که در آغاز بهار، برگزار میشدهاست. بعدها دو عید پاییزی و بهاری به یک عید تبدیل گردیده و سر بهار جشن گرفته میشدهاست.
در ایران آیین مرگ و رستاخیز سیاوش «ایزد شهید شوندهٔ گیاهی ایران» با نوروز پیوند خورده است؛ به این ترتیب که چند روز پیش از عید، به سوگ سیاوش مینشستند و با فرارسیدن نوروز، به جشن و شادی دست میزدند؛ چنانکه گویا سیاوش، زنده شده باشد. آریاییها که وارد منطقه شدند بن مایههایی مانند فروهرها و بازگشت ارواح را با خود آورده و به تدریج آیین خود را با باورهای قبلی رایج در منطقه ادغام نمودند. از جمشید پادشاه مشهور پیشدادی به عنوان بنیانگذار این جشن یاد گردیدهاست. از پژوهشهایی که در تطبیق نوروز ایرانی و نوروز قبطی (نوروز مصری) و تأثیر و تأثر آن دو، به عمل آمده، بر میآید که نوروز ایرانی در زمان داریوش بزرگ و توسط او در مصر رایج گردید. دربارهٔ نوروز و سنتهای وابسته بدان تا چند دهه قبل منابعی قدیمتر از ایام ساسانیان که به دست نویسندگان مسلمان نوشته شده بود، وجود نداشت. اما با کشف بایگانیهای دولتی اشکانیان در تاجیکستان معلوم گردید که نوروز در دوران شاهنشاهی اشکانیان و ایامی قدیمتر از دو هزار سال پیش در آغاز بهاران بودهاست.
در تمام دوران ساسانی نوروز جشن ملی همهٔ ایرانیان بهشمار میرفتهاست. به همین جهت حتی مردمی که پیرو آئین زرتشت نبودهاند اما در حوزهٔ حکمرانی ایران زندگی میکردند، نیز در آن شرکت داشتند. شواهدی وجود دارد که در دوران ساسانی سالهای کبیسه رعایت نمیشدهاست. روز برگزاری مراسم نوروز در هر دوره ۴ ساله، یک روز از موعد اصلی خود عقب میماند و در نتیجه زمان نوروز در این دوران همواره ثابت نبوده و در فصلهای گوناگون سال جاری بودهاست. پنج روز نخست فروردین جشنی همگانی بین عموم مردم بود از اینرو آن را نوروز عامه نامیدهاند. روز ششم فروردین که جشن نوروز به گونهٔ درباری برگزار میشدهاست نوروز بزرگ نام داشتهاست. مجموعهٔ رسمهای جشن بهاری نوروز با جشن سوری و آتشافروزی آغاز میشد و پس از برگزاری مراسم سال نو، در روز سیزده فروردین پایان مییافتهاست. شرح آیین نوروز و تشریفات وابسته به آن به تفصیل در تاریخ نگاری دوران اولیه اسلام آمدهاست، که قدیمیترین سند در این دوره به جاحظ دانشمند سدهٔ سوم هجری تعلق دارد.
………………………..
داستانهای اساطیری ایران
در غالب داستانهای اساطیری ایران پیدایش نوروز به زمان پیشدادیان نسبت داده شده و از جمشید پادشاه مشهور پیشدادی به عنوان بنیانگذار این جشن یاد گردیدهاست. فردوسی در این زمینه چنین سروده است:
همه کردنیها چوآمد پدید | به گیتی جز از خویشتن ندید | |
چو آن کارهای وی آمد به جای | ز جای مهین برتر آورد پای | |
به فر کیانی یکی تخت ساخت | چه مایه بدو گوهر اندر نشناخت | |
که چون خواستی دیو برداشتی | ز هامون به گردون برافراشتی | |
چو خورشید تابان میان هوا | نشسته برو شاه فرمانروا | |
جهان انجمن شد بر تخت او | فرو مانده از فرهٔ بخت او | |
به جمشید بر گوهر افشاندند | مر آن روز را روزٍ نو خواندند | |
سر سال نو هرمزو فرودین | بر آسوده از رنج تن دل زکین | |
بزرگان به شادی بیاراستند | می و جام و رامشگران خواستند | |
چنین روز فرخ از آن روزگار | بمانده از آن خسروان یادگار |
نوروز در زمان هخامنشیان
گرچه اطلاعات دقیقی از نوروز در دورهٔ هخامنشیان در دست نیست اما در اینکه آئینهای این جشن در روزگار آنان مرسوم بودهاست، تردیدی نیست. از پژوهشهایی که در تطبیق نوروز ایرانی و نوروز قبطی (مصری) و تأثیر و تأثر آن دو، به عمل آمده بر میآید که نوروز ایرانی در زمان داریوش بزرگ و توسط او در مصر رایج گردید؛ و نیز برخی اصول گاهشماری مصری را ایرانیان از مصر اقتباس کردند و در مقابل آئینهای نوروز ایرانی تأثیر فراوانی در مراسم نوروز قبطی به جای گذاردهاست.
آن طور که از کتیبههای دوران هخامنشی برمی آید، زمان آغاز سال نو زمان مشخص و دقیقی نداشته بلکه متغیر بوده و دلایل آن بسیار پیچیده است. بنا بر مدارک باقیمانده در سرتاسر دوران هخامنشی، زمان آغاز سال نو از ۲۱ اسفند ماه (۱۲ مارس) تا ۹ اردیبهشت (۲۹ آوریل) در نوسان بودهاست
در زمان هخامنشیان، شاه، نوروز را در تخت جمشید برپا میداشت. گیرشمن باستانشناس فرانسوی در مورد مراسم نوروز در دربار هخامنشیان نوشتهاست همه چیز در تخت جمشید برای بزرگداشت این جشن ملی بنا شدهاست. پیش از انجام تشریفات نوروز، بزرگان شاهنشاهی و نمایندگان کشورها به تخت جمشید میآمدند و در دشت پهناور مرودشت که رود پلوار از میان آن میگذرد و در مغرب تخت جمشید قرار گرفته هزاران چادر میزدند. در نمای خارجی پلکان تخت جمشید اشخاصی که در تشریفات نوروز شرکت دارند، نشان داده شدهاند. در این سنگ برجستهها نمایندگان ۲۳ ملت پیرو شاهنشاهی و درباریان پارسی و مادی به همراه اسبها و گردونههای پادشاهی و سربازان شوشی دیده میشود.
سال نو ۱۳۹۸ بر تمامی ایرانیان مبارک
خوان نوروزی
ایرانیان عقیده داشتند که در ایام نوروز ارواح درگذشتگان از جایگاه آسمانی خود به زمین و به خانههای خویش بازمیگردند. بازماندگان برای پذیرایی از آنها سفرهای رنگین میگستراندند و انواع خوراکها و پوشاکها را در آن مینهادند تا ارواح درگذشتگان از پذیرایی و صفا و پاکیزگی بازماندگان، دل خوش شده و آنان را برکت عطا کنند. این رسم توجیه سفرهٔ نوروزی یا هفت سین شد. پورداود، هفت سین را همان خوانی که جهت درگذشتگان میگستردند، میداند.[۶۱] در این خوان علاوه بر آلات و اسباب نیایش، فرآوردههای مختلف فصلی نیز نهاده میشد. زیرا که خوردن میوهها و خوردنیهای برکت داده شده و تبرک یافته یکی از آئینهای ایرانیان بودهاست. این خوان را بر صفحهای بلندتر از سطح زمین میگستردند که بدان میزد گفته میشد. کسی که متصدی پخش کردن خوراکیها در میان حاضران بود، «میزدپان» خوانده میشد. یعنی پایندهٔ خوراک فدیه. امروزه «میزد» به صورت «میز» و «میزدپان» به صورت «میزبان» در زبان فارسی بر جای ماندهاست.
معمولاً آنچه در پیرامون خوان میگذاشتند و چیزهایی که بر خوان نهاده میشد، چنین بود:
- هفت سینی: بدون تردید هیچ موجبی برای مقدس بودن دو حرف سین یا شین در نزد ایرانیان باستان موجود نیست و عناصری که در خوان نوروزی بکار میرفتهاست با «سین» یا «شین» آغاز نمیشدهاست.در روزگار ساسانیان قابهای زیبای منقوش و گرانبهایی از جنس کائولین از چین به ایران آورده میشد که بعدها به نام کشوری که از آن آمده بود، نامگذاری شد و به نام «چینی» و به گویشی دیگر به صورت «سینی» در ایران رواج یافت. «چین» یا «سین» از واژهٔ ts’in آمدهاست که در اصل نام سلسلهٔ پادشاهی چین است. حرف ts میتواند در گویشها و زبانهای مختلف هم س/s و هم چ/č تلفظ شود. چنانچه خود نام چین به دو صورت sin و china در زبانهای اروپایی آمدهاست. در ایران برای تمایز بین ظرفهای مختلفی که از چین آورده میشد، آنکه از فلز ساخته میشد بنام «سینی» و آنکه از کائولین ساخته میشد، بنام «چینی» رواج یافت. به نظر میرسد که در آیینهای نوروزی برای چیدن خوان نوروزی از همین ظرفهای منقش بسیار نفیس که از چین آورده شده بود بهره میگرفتند و آنها را به عدد هفت امشاسپند بر سر خوانهای نوروزی میگذاشتند و از این رو خوان نوروزی به نام «هفت سینی» یا «هفت قاب» نام گرفتهاست و بعدها با حذف یاء نسبت به صورت هفت سین درآمدهاست و امروزه هنوز هم در برخی از روستاها به صورت هفت سینی تلفظ میشود.بنا بر این فرضیه سخن آنانی که میگویند در روزگار باستان در خوان نوروزی هفت «شین» مثل شربت، شیرینی، شمع، شراب و غیره مینهادند اساس و پایه درستی ندارد. البته شمع و شراب و شیرینی هم جزئی از خوان نوروزی بودهاست. انتخاب عدد هفت به علت تقدس این عدد میباشد که نظیرش در هفت امشاسپندان، هفت کواکب، هفت طبقهٔ زمین و آسمان، هفت ملکِ مقرب، هفت یشت و غیره موجود است و همه نمایندهٔ عظمت و تقدس عدد هفت در بین ایرانیان باستان است.
- سبزه نو دمیده: از هفت نوع حبوبات محلی در هفت قالب سفالی یا برنجی سبزه سبز میکردند و خوب روییدن هر یک از آنان را به فال نیک گرفته، عقیده داشتند که هر نوع دانهای که در این میان خوب سبز شود نشاندهندهٔ این است که هوا و زمین و فرشتگان نظر مساعد نسبت بدان دانه دارند. از سوی دیگر چون رنگ سبز نزد ایرانیان رنگ مقدس دینی و ملی شمرده میشد از این روی وجود سبزه را در خوان نوروزی حتمی و آن به فال نیک میگرفتند.
- آتشدان: در میان خوان نهاده میشد و دانههای مقدس اسپند و چوبهای خشک خوشبو در کنار آن جای داشت.
- ماهروی و برسم: از چیزهای مهمی که در خوان نوروزی جای داشت، ماهروی بود که همان برسمدان است و به مناسبت آنکه تیغهٔ نگهدارندهٔ برسم به شکل هلال ماه است آن را ماهروی مینامیدند. شاخههایی کوتاه از انار یا بید یا انجیر یا زیتون را به درازای سه بند میبریدند و آنها را بر سر خوان در ماهروی جای میدادند. در دوران ساسانیان برای اینکه خوان شاهان شکوه بیشتری داشته باشد این ترکهها را از زر میساختند و بر سفره مینهادند و بر آنها «زرین تره» نام نهاده بودند.
- کتاب مقدس: در دوران ساسانیان زرتشتیان کتاب اوستا را بر خوان میگذاشتند و پیش از فرارسیدن سال بخشی از آن را که معمولاً فروردین یشت است، خوانده میشد.[۷۰]
- کوزهٔ آب: کوزهٔ آب توسط دختران نورسیده پر میشد و بر سرخوان نهاده میشد. امروزه جای کوزه را تنگهای کوچکی گرفتهاست که بر سر آنها عدس یا گندم یا جو سبز میکنند و آنها را با روبان میآرایند.
- نان: در دوران ساسانی گرده نانهایی به اندازهٔ کف دست یا اندکی کوچکتر میپختند و آنها را که درون نامیده میشدند بر سر خوان نوروزی [یادداشت ۴] میگذاشتند.
- شمعدان: در دو سوی آتشدان شمعدان یا چراغ مینهادند و آنها را میافروختند. نور و روشنایی در مراسم مذهبی ایرانیان از اصلهای مهم بود زیرا که عقیده داشتند دنیای روشنایی قلمرو اهورامزدا است و هر جا که نور و آتش باشد، اهریمن را بدانجا راه نیست.
- شیر: شیر در رسمهای مذهبی تقدیس میشد و گاه آن را با فشردهٔ گیاه هوم میآمیختند و بکار میبردند.
- تخم مرغ: انواع سفید و رنگین تخم مرغ زینتبخش خوان نوروزی بود. زیرا تخم نمادی است از نطفه و نژاد و در روز جشن تولد آدمیان که تخمه و نطفه پدیدار میگردد، تخم مرغ تمثیلی است از نطفهٔ باروری که به زودی باید جان گیرد و زندگی یابد.
- آیینه، سمنو، سنجد، انار، سیب، ماهی، سکههای زرین و سیمین، گلِ بیدمشک، نارنج، دانههای اسپند، شیرینی و نقل عناصر دیگری بودند که بر سر خوانهای نوروزی گذاشته میشد.